پرهام و مادر جونش و مامانی
از وقتی پرهام به دنیا اومد تا امروز که ٢سالش تموم شده مامانم خیلی واسم زحمت کشیده و اگه نمیشد به جرات میتونم بگم که واقعا کم میاوردم و خیلی واسم مشکل میشد هم نگه داشتن پرهام و هم سرکار اومدن واقعا نمیدونم چجوری باید ازش تشکر کنم ولی همیشه از خدا خاستم که عمرشو طولانی کنه و سالم و سلامت باشه و..... یادم میاد پرهام تازه ٥ماهش شده بود رفتم سرکار و مامانم بهم میگفت اصلا نگران نباش من خودم نگهش میدارم و نمیزارم واسش مشکلی پیش بیاد و میدونم پسرها نسبت به دخترها شیطونی بیشتری دارن و باید چشم ازشون برنداری که مبادا اتفاقی بیافته حتی با اینکه الان میگم بزارمش مهد کودک مامانم میگه نه الان زوده بزار کامل حرف بزنه از خودش بتونه دفاع کنه اون موقع وقتشه...
نویسنده :
مامانی وخاله جون
10:11